«تاريخ» به صورت اشتراك لفظي در دو معناي متفاوت كاربرد دارد.
هنگامي كه لفظ تاريخ استعمال ميشود، ممكن است منظور گوينده، دانش تاريخ باشد كه نام يك علم است و يا حوادث و وقايع انساني در گذشته باشد كه موضوع علم تاريخ است. متفكران زيادي متوجه اين اشتراك لفظي و لزوم تفكيك آن هنگام بحث از تعاريف و مفاهيم تاريخ بوده و آن را بيان داشتهاند. مرحوم دكتر" شريعتي" در اين زمينه مينويسد:
«در موضوع «تاريخ» تناقضي در لفظ است، هم در لفظ تاريخ در ادبيات فارسي و عربي و هم در همين لفظ در معادل انگليسي، فرانسه و آلمانياش. در هر دو فرهنگ، دو مفهوم مختلف تحت يك كلمه به كار ميرود. ميدانيم كه يك «علم» وجود دارد و يك «موضوع علم»؛ مثلاً زمين، آسمان، عناصر و روان، موضوعهاي علم است و زمينشناسي، هيأت، شيمي، جامعهشناسي و روانشناسي، «خود علم». كلمهي طب داريم كه نام علم است و موضوعش بدن انسان و بيماريهاي بدن انسان است؛ بنابراين موضوع اين علم، لفظي به نام «بيماريهاي بدن» دارد و خود علم لفظ ديگري به نام «طب»، اما در تاريخ، هر دو مفهوم، يعني «موضوع تاريخ» و «خود علم تاريخ» در يك لفظ مشترك «تاريخ» بيان ميشود».
"مايكل استنفورد" هم اين دو مطلب را از هم تفكيك ميكند و تذكر ميدهد كه «موضوع تاريخ» از آگاهي داشتن به آن متفاوت است، اما دانش تاريخ را «خاطره تاريخي» مينامد و انواع آن را بيان ميكند. وي در اين باره مينويسد:
«در آغاز بايد اين نكته روشن شود كه تاريخ يك چيز نيست، بلكه چندين چيز است. تاريخ هم عبارت است از چيزي كه اتفاق ميافتد (موضوع تاريخ) و هم تصويري كه از آن در ذهن ميسازيم (دانش تاريخ).
تاريخِ نخست همان چيزي است كه ما ميخواهيم باور كنيم كه مجموعهاي باشد از رويدادها يا موقعيتهاي عيني، با وجودهاي قابل شناسايي و قابلِ تشخيص واقع شده در زمان و مكان معين.
تاريخِ دوم عبارت است از ذخيره، يادآوري، بازآفريني و باز فهم آن رويدادهاي و بالاخره تأثير آنها بر شيوهي برخورد ما با رويدادها و موقعيتهاي كنوني. با مسامحه، همهي اين موارد را ميتوان قلمرو خاطره نامند.».
1- تقسيم بندي استاد مطهري از تاريخ
1- تاريخ نقلي: تاريخ نقلي، علم به وقايع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته است، در مقابل اوضاع و احوالي كه در زمان حال وجود دارد.
تاريخ نقلي، اولاً، جزئي است؛ يعني علم به يك سلسله امور شخصي و فردي است، نه علم به كليات و يك سلسله قواعد، ضوابط و روابط؛ ثانياً، يك علم نقلي است، نه عقلي؛ ثالثاً، علم به بودنهاست، نه علم به شدنها؛ و رابعاً، به گذشته تعلق دارد نه به زمان حاضر.
2- تعريف و ويژگيهاي تاريخ علمي: تاريخ علمي، علم به قواعد و سنن حاكم بر زندگيهاي گذشته است كه از مطالعه و بررسي و تحليل حوادث و وقايع گذشته به دست ميآيد.
تاريخ علمي مانند نقلي به گذشته تعلق دارد، نه به حال؛ و علم به بودنهاست نه علم به شدنها؛ اما، كلي است نه جزئي، عقلي است، نه نقليِ محض.
3- تعريف و ويژگيهاي فلسفه تاريخ: فلسفهي تاريخ، علم به تحوّلات و تطوّرات جامعهها از مرحلهاي به مرحلهي ديگر و شناخت قوانين حاكم بر آن تطوّرات و تحوّلات است.
فلسفه تاريخ مانند تاريخ علمي، كلي است نه جزئي؛ و عقلي است، نه نقلي؛ اما برخلاف تاريخ علمي، علم به «شدنِ» جامعههاست، نه علم به «بودن» آنها و نيز برخلاف تاريخ علمي، مقوّم تاريخي بودن فلسفهي تاريخ، اين نيست كه به زمان گذشته تعلق دارد، بلكه اين است كه علم به جرياني است كه از گذشته آغاز شده و ادامه دارد و تا آينده كشيده ميشود. زمان «ظرف» اين گونه مسائل نيست، بلكه بعدي از ابعاد آنهاست.
2- تقسيمبندي شلينگ از تاريخ
"شلينگ" معتقد است كه تاريخ را از سه ديدگاه ميتوان مورد مطالعه و بررسي قرار داد:
1. ديدگاه منطبق با واقع،
2. ديدگاه منطبق با ايده،
3. تلفيقي از اين دو ديدگاه.
ديدگاه اول به واقعيتهاي عيني توجه دارد؛ ديدگاه دوم به فاعل شناخت، سوژه و ذهن توجه دارد؛ و ديدگاه برتر، از وحدت و تركيب اين دو ديدگاه است. پس ديدگاه رئال يا واقع بر حوادث و وقايع به عنوان متعلّق اعيان توجه دارد و ديدگاه ايده آل بر فاعل شناخت و بر ارزيابي «سوبژكتيو» و ذهني حوادث نظر دارد؛ امام هنگامي كه تاريخنگاري به كمال ميرسد، اين دو ديدگاه با هم به كار گرفته ميشوند. شلينگ تلفيق اين دو با هم را «هنر تاريخ» ميداند.
منبع:
فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال یازدهم
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.